غلامعلی نریمی، اهل خوزستان، از شاهدان ایام آغازین جنگ ایران و عراق میباشد. در این گفتگو از او میشنویم که تحصیلش در شرکت نفت به کجا انجامید. چطور با مجاهدین خلق آشنا شد. واکنشها و مواضع مجاهدین در دوران شروع جنگ چه بود. جزئیات جالبی نیز در این گفتگو از برخورد غلامعلی نریمی با سران حکومت آخوندی، قبل و بعد از شروع جنگ مطرح میشود. ماجرای دستگیری او و موفقیتش در فرار از زندان، پایانبخش این شماره از کنتراست میباشد.
اعتصاب دانشگاهها در ۱۳۵۷
غلامعلی نریمی، مصمم بود که مهندس شرکت نفت شود. ولی ورودش به دانشکدهٔ نفت مصادف شد با اوجگیری انقلاب ۵۷و در اول مهر همین سال. با شروع اعتصاب دانشگاهها، ترم شروع نشد و غلامعلی نریمی نیز به اعتصاب پیوست.
آغاز فعالیتهای سیاسی
بعد از پیروزی انقلاب ضدسلطنتی فضای جامعه خیلی سیاسی شده بود. انواع گروهها و احزاب در فضای باز سیاسی، شکل گرفته بودند. غلامعلی نریمی وارد فعالیت سیاسی شده و رفتهرفته ادامهٔ تحصیل را رها کرد.
آشنایی با سازمان مجاهدین خلق
او قبل از پیروزی انقلاب شنیده بود که مبارزین و مجاهدینی در زندانهای محمدرضا شاه محبوس میباشند. او همچنین محمد سیدی کاشانی معروف به «بابا» را در محفلی در آبادان دیده بود. همین دیدار و آشنایی، زمینهٔ پیوستن غلامعلی نریمی به مجاهدین در فروردین ۵۸شد.
جنگ ایران و عراق
موضوع اصلی گفتگو با غلامعلی نریمی، جنگ ایران و عراق میباشد. او به جزئیات جالبی دربارهٔ شروع جنگ و رویکرد و مواضع سازمان مجاهدین خلق ایران در رابطه با جنگ اشاره میکند.
ابراهیم یزدی: «اولین جایی که باید انقلابمان را صادر کنیم عراق است»
او تعریف میکند که چطور حتی ابراهیم یزدی که وزیر خارجهٔ دولت بازرگان بود در اوایل انقلاب در سفری به آبادان در یک محفل خصوصی در دانشکدهٔ نفت، چشم در چشم دانشجویان گفت: «اولین جایی که باید انقلابمان را صادر کنیم عراق است». غلامعلی نریمی به زمینهچینیهای خمینی و تحریکات و بمبگذاری در عراق از همان ابتدای روی کار آمدن آخوندها اشاره میکند.
واکنش مجاهدین به شروع جنگ ایران و عراق
غلامعلی نریمی در ۳۱شهریور ۱۳۵۹که جنگ شروع شد در آبادان بود. واکنش سازمان مجاهدین خلق ایران به شروع جنگ، موضوع دیگریست که غلامعلی نریمی توضیح میدهد.
به گفتهٔ او یکی از قویترین بخشهای تشکیلات سازمان مجاهدین در آبادان بود. حمایت زیادی در بین جوانان آگاه داشت. مجاهدینی که در آبادان بودند شروع به آموزشهای دفاع مدنی و ساختن سنگر کردند.
خط سازمان مجاهدین این بود که جلوی ارتش عراق بایستد و از خاک ایران حفاظت کند. مجاهدین حتی شهید و مجروح دادند. حکومت آخوندی اما ادعا و تبلیغ میکرد که مجاهدین که دم از تودهها و دم از خلق میزدند، صحنه را ول کرده و رفتهاند!
جواب عباس شیبانی به غلامعلی نریمی
غلامعلی نریمی تعریف میکند که خودش شخصاً نزد جمعی، امام جمعهٔ آبادان و عباس شیبانی که کاندیدای ریاستجمهوری بود رفت. او با آنها در سنگری که بودند صحبت کرده است که چرا دروغ میگویید و چرا میگویید مجاهدین در صحنه نیستند؟ من از مجاهدین هستم و سلاح بدهید میخواهیم بجنگیم؛ ولی عباس شیبانی گفت نه و انشاءالله درست میشود و…!
پاسخ برچسبهای وزارت اطلاعات
غلامعلی نریمی که از حاضرین و شاهدان شروع جنگ در خوزستان میباشد به سؤالاتی در رابطه با شیطانسازیهای وزارت اطلاعات علیه مجاهدین و برچسبهایی مثل همدستی با عراق و… پاسخ میدهد.
دستگیری و فرار از زندان
موضوع بعدی این گفتگو، ماجرای دستگیری غلامعلی نریمی در آبان ۵۹در اهواز است. او توانست در روز روشن از خانهٔ امنی که توسط سپاه در آن محبوس شده بود در ۱۷مهر ۶۱از زندان فرار کند.