خامنهای ۲۱خرداد در دیدار با کارگزاران اتمی رژیم نالید که «بیست سال است ما چالش داریم».
ترجمه سیاسی «چالش» در صحبتهای خامنهای چیست؟
چالش خامنهای همان بحرانی است که دو دهه گریبان رژیم بهویژه شخص خامنهای را گرفته و او هر کار میکند و هر ترفند و مانوری را بهکار میگیرد تا یوغ این بحران را از گردن باز کند، اما نمیشود.
خامنهای میخواست قاطر چموش ولایت را هستهیی کرده و نه یورتمهکنان، بلکه در زمینهٔ تروریسم و باجگیری از منطقه و جهان چهار نعل بتازد. اما در مرداد۱۳۸۱ مقاومت ایران بر پایه اطلاعات مجاهدین، برنامهٔ بمبسازی هستهیی آخوندها را فاش کرد و جهان یکباره هوشیار شد. رئیسجمهور وقت آمریکا اذعان کرد «همهٔ ماجرا از آنجا شروع شد که فهمیدیم رژیم ایران مخفیانه در حال غنیسازی اورانیوم است و این موضوع وقتی آشکار شد که اپوزیسیون ایران آن را فاش کرد»؛ کاندولیزا رایس مشاور امنیت ملی بوش هم گفت: «برنامهٔ اتمی رژیم ایران توسط اپوزیسیون ایران افشا شد و پیش از آن هیچ چیزی از آن بهآژانس گزارش نشده بود».
اینگونه مقاومت ایران افسار بحران اتمی را بر گردن خامنهای و نظامش انداخت. اما این تازه آغاز ماجرا بود. همان که ولیفقیه نظام روز گذشته با سوزش گفت: «چالش هستهیی ما الآن بیست سال است» ادامه دارد!
همان چالشی که پرونده رژیم را بهشورای امنیت برد، بانی صدور ۶قطعنامه علیه رژیم شد، پرونده حساس پی.ام.دی را در رابطه با رژیم گشود، سنگینترین تحریمها را علیه آخوندهای غارتگر اعمال نمود و دست مماشاتگران برای امدادرسانی بهدیکتاتوری مذهبی و تروریستی حاکم بر ایران را بهمیزان بسیار زیادی بست.
اما چرا خامنهای در برابر این چالش بیراهحل است؟
بحران اتمی در این ۲۰سال خامنهای را بر سر یک دوراهی قرار داده که سرانجام هر دو مسیر پرتگاه است.
مسیر اول تندادن بهخواستهای جامعهٔ جهانی و آژانس است؛ یعنی دست کشیدن از برنامهٔ هستهیی و غر و دبه کردن کامل آنکه در فرهنگ رژیم آن را «جامزهر» مینامند. زهری که در یک نقطه باقی نمیماند و تا از کار انداختن تمامی علائم حیاتی رژیم پیش میرود. همان که خامنهای آن را «تنزل بیپایان» نامید و گفت از اتمی شروع میشود، بهموشکی و انحلال سپاه و در آخر نفی کامل ولایت فقیه راه خواهد برد (خرداد۹۵).
مسیر دوم ادامهٔ تاخت و تاز هستهیی و سرشاخ شدن بیشتر با جامعهٔ جهانی است. که حاصل آن همان «پیله کردن سر اتمی» است که خامنهای روز گذشته گفت، یعنی ادامه و افزایش تحریمها و فشارها، آن هم در شرایط خفگی اقتصادی.
این ترجمه «چالش» است که خامنهای میگوید. یعنی بنبست.
این بنبست را در صحبتهای ۲۱خرداد خامنهای بهخوبی میتوان دید. آنجا که یکی بهنعل زد؛ «توافق اشکالی ندارد» و یکی بهمیخ؛ «اما زیرساختهای صنعت هستهیی نباید دست بخورد»!
خطر این بنبست و چالش در شرایطی که جامعهٔ ایران بیش از هر زمانی انفجاری است و هر عاملی میتواند بار دیگر بشکهٔ باروت را منفجر کند، برای خامنهای بسیار جدیتر است.
از طرفی آنچه این چالش و بنبست را استمرار بخشیده و اجازه نداده ترفندها و مانورهای خامنهای با همدستی مماشاتگران یوغ هستهیی را از گردن نظام و شخص خامنهای باز کند، افشاگریهای پیاپی مقاومت ایران است که در فشار افکار عمومی اروپا و آمریکا علیه برنامهٔ هستهیی رژیم نمود پیدا میکند. فشاری که در قطعنامههای پارلمانهای کشورهای اروپایی و کنگرهٔ آمریکا و مواضع طیف گستردهیی از شخصیتهای سیاسی و دولتمردان پیشین بازتاب مییابد.
بههمین خاطر خامنهای میگوید: «بیست سال است ما چالش داریم!».