رهایی (جوهر تطبیق)
مفهوم رهایی
در فصل قبل به اندازه کافی در مورد تطبیق، بهعنوان قاعده اساسی تکامل، صحبت کردیم. انطباق را در حل تضاد بین موجود و پدیده دیدیم، و گفتیم پدیدههایی که تضاد بیشتری حل میکنند، منطبقتر هستند. ولی حالا میخواهیم روح آن تطابق را بیرون بکشیم، روی مضمون تطابق انگشت بگذاریم و معیاری برای سنجش این تطابق ها بدهیم؛ اینکه کدام تطابق قوی تر است و چگونه میتوان تمیز قائل شد؟ بهعنوان مثال میدانیم در صحنه سیاسی، هر کسی خط سیاسی خودش را منطبقترین خط با واقعیات جامعه تلقی میکند. ولی طبیعی است که تنها یکی از این خطوط درست است، یا به خط درست نزدیکتر است. پس چگونه میتوانیم از سرگردانی بیرون بیاییم؟ چگونه میتوانیم به بحثهای بینتیجه خاتمه دهیم؟ معیار چیست؟.....
بله، رهایی، یعنی خروج تدریجی از جبر شرایط، از وابستگی به محیط و اجبارات غریزی. خلاصه، گذار به مدارج عالیتر تکامل، که مرادف با کسب استقلال و آزادی عمل بیشتر است، کمتر بنده بودن، کمتر فرمان شرایط را کورکورانه بردن. در مورد رابطه با محیط و با هر پدیده، تا به حال زیاد صحبت کردهایم؛ ولی بحث اینجاست که چه کسی غالب و چه کسی مغلوب است؟ برنده بازی کیست؟ بالاخره چه کسی رها میً شود؟ چون قبلاً گفتیم که هر چه منطبقتر باشد، مسل و به همین اعتبار از قیود، فشارها و اجبارات محدودکننده محیط آزادتر و رهاتر، یعنی جبرشکنتر، جبرستیزتر است. موجود روزبهروز وارستهتر، و شعاع و دامنه عمل و انطباقش گستردهتر میشود.....
تقدس کلمه آزادی
و در اینجاست که به تقدس کلمه آزادی میرسیم. اکنون روشن میشود که چرا از روز اول برای بشریت، هیچ کلمهیی شیرین تر از این نبوده است. در هر انقلابی که نگاه کنید، کلمه آزادی شعار اول است ـ چه علیه استعمار، چه علیه استثمار یا علیه دیکتاتوری ـ و چنین است که آزادی بالذات، کلمهیی مقدس است. چرا؟....
بنابراین انسان و انسانها هر چه آزادتر باشند، متکاملتر هستند؛ و هر چه از زیر بار روابط ظالمانه خارج تر باشند، هر چه از قید غرائز کور، رهاتر باشند، یگانهتر هستند. پس همینجا نتیجه بگیریم که: نادیده گرفتن یا محدودکردن آزادی انسان ـ آزادی که خصلت ذاتی و خصلت نوعیاش است و بدون آن در حکم حیوان است ـ بالاترین جنایت علیه حقوق انسان است، و در عرف پیامبران هیچ گناهی هم بالاتر از فرو کشتن و فرو هشتن این فروغ خدایی و این نفخة خدایی در حق انسان نیست.....