قیمت دلار که در یک مقطع چند روزه بهزیر۵۰هزار تومان تنزل کرده و به۴۵هزار تومان رسیده بود، دوباره روند صعودی از سر گرفت و ظرف کمتر از یک هفته بار دیگر به۵۵هزار تومان رسید.
وقتی قیمت دلار موقتاً کاهش یافته بود، مقامات اقتصادی دولت رئیسی میگفتند افزایش قیمت کاذب و حباب بوده، اما اکنون دلار دوباره روند صعودی پیدا کرده و معلوم شده که ادعاهای آنها کذب و حباب بوده است.
اکنون دیگر کسی نمیتواند انکار کند که «افزایش ناگهانی قیمت دلار با تصمیم خود دولت» است و «افکار عمومی باور دارند که دولت بهعنوان دارندهٔ بیشترین منابع ارزی، هر زمان با کسری بودجه مواجه میشود، دست بهافزایش قیمت ارز میزند و از این طریق هم نقدینگی بازار را جمع میکند، هم کسری بودجه خود را مرتفع میسازند» (سایت حکومتی رویداد۲۴- ۷فروردین۱۴۰۲).
علت افزایش جهشوار قیمت ارز و سقوط آزاد ارزش پول ملی، اساساً چاپ اسکناس که ماشین آن با شتابی فزاینده در کار است تا دولت بتواند هزینههای جاری خود، از جمله حقوق کارکنان دولتی را بپردازد. اما بهنظر میرسد شتاب فروپاشی و ورشکستگی اقتصادی دولت رئیسی از شتاب ماشین چاپ اسکناس پیشی گرفته تا آنجا که دولت قادر نشده حقوق اسفندماه معلمان را پرداخت کند. مقامات رژیم برای سرپوش گذاشتن بر این واقعیت انواع دروغها و ضد و نقیضها را بههم بافتند، از «خطای نرمافزاری» تا «نوعی لجبازی» در سازمان برنامه و... هر بار هم وعده میدادند که تا «ساعاتی دیگر» حقوقها واریز میشود، اما عمدهٔ حقوقها تا امروز واریز نشده و معلوم است که کفگیر دولت رئیسی، حسابی بهته دیگ خورده است.
رئیسی خودش برای بیان اینکه دولت را ورشکسته و با خزانهٔ خالی از روحانی تحویل گرفته، بارها گفته است که در مرداد ۱۴۰۰ هنگام تحویل گرفتن دولت، این تردید وجود داشت که آیا دولت میتواند حقوق کارکنان دولت در آن ماه را بپردازد یا نه؟ که بهیمن چاپ اسکناس توانست! اما اکنون وضعیت چنان وخیم است که چاپ اسکناس هم دیگر جواب نمیدهد؛ این تحقق همان کابوس فروپاشی اقتصادی است که بسیاری از اقتصاددانان نسبت بهآن هشدار میدادند.
مرعشی دبیرکل باند کارگزاران و از اعضای سابق مجلس ارتجاع در توصیف وضعیت موجود و بلایی که تورم وحشتناک کنونی بر سر اقتصاد کشور آورده، میگوید: «تورم ۵۰درصد عین یک زلزله کشور را آوار کرده و آوار میکند... حجم اقتصاد ایران از زمان خروج آمریکا از برجام از ۵۰۰میلیارد دلار به۲۰۰میلیارد دلار کاهش پیدا کرده است» (سایت اقتصاد نیوز ـ ۹فروردین ۱۴۰۲).
قربانی اصلی این آوار البته مردم ایران هستند که بیش از ۸۰درصدشان بهزیر خط فقر سقوط کردهاند و نیمی از آنها در زیر خط بقا، بین مرگ و زندگی دست و پا میزنند. اما آتش این فقر و فلاکت خانمانسوز که خلیفهٔ پلید ارتجاع بهجان مردم انداخته، میتواند به حریقی تبدیل شود که ریش و ریشهٔ نظامش را بسوزاند. در هراس از همین آتشفشان خشم و قهر مردم به ستوه آمده است که مرعشی در قسمت دیگری از همان سخنان یاد شده میگوید: «من فکر میکنم که این حاکمیت یکدست شکستخورده و حتماً باید تا دیر نشده این شکست را نظام بپذیرد و ریلگذاری را باید عوض بکنیم».
او در عینحال اعتراف میکند: «اصلاً تصور نباید بکنیم که این موضوع اگر همین فردا دولت رئیسی سیاستهایش را عوض بکند یا همکارهایش را عوض بکند، یا همه عقلا را دوباره صدا بزنند دعوت بههمکاری بکنند همه ظرفیتها را بهکار بگیرند شما فکر نکنید آثار این زلزله تورم ۵۰درصدی تمام میشود» (همان منبع).