بلافاصله پس از تعطیلات نوروزی، جریان مسموم کردن دختران دانشآموز که از حدود یک ماه قبل فتیلهٔ آن پایین کشیده شده بود، دوباره بالا گرفته و سیرصعودی طی میکند. دور جدید مسمومسازی از روز ۱۴فروردین، از نقده و تبریز شروع شد و طی روزهای بعد بهمدارس اصفهان، قم، کوهنجان سروستان، پیرانشهر، سنندج، دیواندره، سقز، قزوین، اردبیل، هفتگل، اهواز، ارومیه و پردیس تهران گسترش پیدا کرد.
این جنایت ضدبشری که در دور جدید نیز صدها تن از دانشآموزان معصوم را مسموم و روانهٔ بیمارستان کرده، بنا به برخی گزارشها، یک قربانی نیز داشته؛ یک کودک دانشآموز پسر اهل کامیاران که روز ۱۸فروردین در بیمارستانی در تهران جانباخته است.
مشابه دور قبلی، در این دور نیز سردمداران و مقامهای رژیم از درِ تکذیب و انکار قضیه وارد شدهاند؛ پاسدار وحیدی وزیر کشور رئیسی وقیحانه میگوید: «این خبر تأیید نمیشود و باید بررسی دقیقتر و بیشتری صورت بگیرد» (خبرگزاری سپاه پاسداران ـ ۱۶فروردین).
معاون درمان وزارت بهداشت نیز همدستی این وزارتخانه در جنایت را بهنمایش گذاشته و میگوید: «در کمتر از ۱۰درصد از دانشآموزان عوامل محرک تنفسی وجود داشته است... بخشی از این عوامل ناشی از هیجان بوده... بخشی دیگر هم بهدلیل فضاسازی رسانهیی بوده» (سایت حکومتی اعتماد آنلاین ـ ۲۰فروردین).
این تکذیبهای رسوا پس از آن است که خلیفهٔ ارتجاع روز ۱۵اسفند گذشته، پس از ۳ماه که از شروع جنایت زنجیرهیی مسمومسازی دانشآموزان در بیش از دهها شهر و صدها مدرسه در سراسر کشور میگذشت، در حاشیهٔ درختکاری بهصحنه آمد و مسمومسازی دانشآموزان را «جنایت بزرگ و غیرقابل اغماض» خواند و افزود: «اگر واقعاً دستهایی در کار باشد و افرادی، گروههایی در این زمینه دخالت داشته باشند، بایستی دستگاههای مسئول، سررشتهٔ این جنایت را پیدا کنند».
متعاقباً آخوند اژهای سردژخیم قضاییه جلادان هم اعلام کرد: «چنانچه عوامل این اقدام، مشخص، شناسایی و دستگیر شوند، بدون تردید مفسد فیالارض هستند و دستگاه قضایی بهپرونده آنها بهصورت خارج از نوبت و ویژه رسیدگی خواهد کرد» (تلویزیون رژیم ـ۱۵ اسفند ۱۴۰۱).
پس از ورود خامنهای، جریان مسمومسازی یکباره فروکش کرد و در حالی که از اظهارات خامنهای چنین برمیآمد که گویا «عوامل و مسببان»، «دستور دهندگان و دستور گیرندگان» از باندهای خودسر داخلی هستند، اما در یک نمایش مسخرهٔ تلویزیونی یکی دو دختر دانشآموز در یکی از شهرها را بهصحنه آوردند و آنها را واداشتند اعتراف کنند مسموم سازیها کار آنها بوده است. پس از آن، وزارت کشور دولت رئیسی جلاد هم که حالا قضیه را انکار میکند، اعلام کرد: «بیش از ۱۰۰نفر از عوامل مؤثر در حوادث اخیر مدارس شناسایی، دستگیر و مورد تحقیق قرار گرفتند» (خبرگزاری سپاه پاسداران ـ۲۰ اسفند). اما تا امروز هیچ خبری از تحقیقات و محاکمهٔ این دستگیر شدگان منتشر نشده و بهجای آن حمید کاظمی که عنوان رئیس «کارگروه حقیقتیاب مسمومیت دانشآموزان» را هم یدک میکشد، در مجلس ارتجاع گفت: «برخی دانشآموزان از روی شیطنت شاید چنین کارهایی میکنند... فکر میکنم تا دو هفته دیگر بتوانیم گزارشی در این خصوص بهصحن علنی مجلس ارائه کنیم» (سایت حکومتی اعتماد آنلاین ـ ۱۸فروردین).
تناقضات این جریان آن چنان رسوا و دست خامنهای جنایتکار در این ماجرا آن چنان آشکار است که حتی برخی مهرهها و رسانههای رژیم نیز ناگزیر بهآن اذعان میکنند. روزنامهٔ حکومتی اطلاعات (۲۰فروردین) مینویسد: «گویا دستهای قدرتمندی در پس این توطئه و آسیب، فعالیت دارد که نمیگذارد گره از رازهای آن گشوده و این بساط زشت برچیده شود» . روزنامهٔ حکومتی اعتماد (۲۰فروردین) نیز مینویسد: «عدهیی در این کشور هستند که احساس میکنند در برابر هر رفتاری مصونیت دارند و پیگردی علیه آنها انجام نمیشود».
یکی از اعضای مجلس ارتجاع بهنام یحیی ابراهیمی نیز در آخرین روزهای سال گذشته بهلاپوشانی این جنایت بزرگ اعتراف کرده و گفته بود: «درباره مسمومیت دانشآموزان... . با مردم صادق نبودیم، قضیه را پنهان کردیم. ۲۶استان و ۲۴۵مدرسه درگیر موضوع شدهاند... فقط در مدرسه دخترانه این بمبها را میاندازند، پس روی طیف خاصی با اهداف خاصی این کار را انجام میدهند» (سایت حکومتی رویداد۲۴).
آنچه ضحاک خونآشام را وامیدارد که بهرغم این همه رسوایی که حتی ایادی خودش هم قادر نیستند نقش مستقیم او را انکار یا کتمان کنند، مجدداً این «جنایت بزرگ و غیرقابل اغماض» را از سر بگیرد، شدت هراس او از شعله کشیدن قیام است.
دیکتاتور مفلوک ولایت همواره نشان داده جایی که بقای حکومت ننگینش در میان است، از ارتکاب هیچ جنایت و شقاوتی از اسیدپاشی بهروی زنان و دختران، تا اشاعهٔ عمدی کرونا با ممنوع کردن واردات واکسن برای سد بستن در برابر قیام و امثالهم... رویگردان نیست. اکنون هم که از قیام هراسان و از نقش پیشتاز دختران و زنان در قیام بهشدت خشمگین و سرخورده است، از فرط درماندگی بهمسموم کردن مجدد دانشآموزان روی آورده است. اما متوسلشدن بهاین شیوهٔ لو رفته، او و رژیمش را بیشازپیش در معرض طوفان خشم مردم بهپاخاسته ایران قرار میدهد که این روزها فریاد میزنند: «حکومت بچهکش نمیخوایم نمیخوایم» و «خامنهای ضحاک، میکشیمت زیر خاک!».