حکومت علی(ع) - رهبر اسلامی
جنگ نهروان
«خارجیگری» و بنا به اصطلاحات متداول کنونی «انجماد راست» که حتی در سالهای اخیر نیز دنیای اسلام خالی از آن نیست، آغاز شده و به «سکتاریسم راست مذهبی» کشید، کفاره پشت کردن به دینامیسم قرآن پس از رحلت پیامبر (ص) است. پدیدهیی که مضافاً بر سطح ضرورتاًً نازل فرهنگ کلی (چه در سطح قومی ـکه هنوز «جاهلیت» را مطلقاً نفی نکرده بودـ و چه جهانی، اکنون رشد نموده) باید با محک ابتلا مانند تمام نقایص دیگر، بالضروره خود را بروز میداد. بنابراین بدیهی است که حالیه رفع آن در کوتاهمدت به وسائل عادی از جمله موعظه و دلیل ممکن نیست، بهویژه که این فرقه آرام نگرفته و به تحریک معاویه نیز شورش میکردند. تا آنکه بالاخره در «نهروان» علی(ع) با ایشان مصاف داده و غائلهشان را ختم نمود. گرچه در این نبرد نیز علی(ع) دشمنان بسیاری برای خود آفرید، لیکن پیروزمندانه مشئومترین لکهیی که بهدامان مکتب نشسته و میرفت تا محتوای انقلابی آیین را در قالبهای مبتذل و پوچ زاهدمآبانه مسخ کند، پاک کرد.
شهادت علی(ع)
عاقبت علی(ع) بهدست یکتن از این گروه شهید شد و با فریاد «رستگاری» به وادی جاویدان «پرورگار کعبهاش» پیوست (فزت و رب الکعبه).
بشریت در طول تاریخ پرفراز و نشیبش رهبران بزرگی را بهخود دیده است، اما در این میان علی(ع) بهواسطه تجمع عالیترین فضیلتهای انسانی در او به هر جهت یگانه مینماید. در ستایش این فضیلتها گفتار بسیار است. لیکن در ورای همه آنها رایحه این پیام قرآنی که از سراسر وجود علی(ع) استشمام میشود «معنای ویژهیی» دارد. بهموجب این پیام فرزندان انسان بر ستمگری و ظلمات که همان جاهلیت است، محققاً پیروز میشوند.
ادامه جنبش در عصر تحریف
درک عمیق جنبش حسینی، آنچنانکه در خور دعوت بهعمل انقلابی باشد، بالضروره بررسی زمینههای تاریخی ـکه چنین نقطه کمالی میسر ساختهـ را لازم میکند. روشن است که مقدمات چنین کمالی بهطور عمده در فاصله شهادت علی(ع) و حکومت یزید فراهم آمدهاند. یعنی دورانی که خلافت کوتاه حسنبنعلی(ع) و سلطنت دراز معاویه موضوع آن است. بهویژه این بررسی برای ما از آن نظر حائز اهمیت است که با یکی از بزرگترین (و شاید صرفاً بزرگترین) تحریفات تاریخ اسلام که بهحق میتوان آن را نمونه کامل و بهاصطلاح کلاسیک «عصر تحریف» دانست روبهرو میشویم....
تحلیل کوتاهی از شیوه کار امام حسن (ع)
حسن (ع) با پدرش در جنگهای بصره و صفین و نهروان همراه بود. او بیشک دستآوردهای فراوانی از این فراز و نشیبهای تاریخ اسلام بههمراه داشت. پس از شهادت علی(ع) و بهخاک سپردن آن حضرت، در روز 21رمضان سال40بهخلافت انتخاب شد.
طبعاً حضرت حسن (ع) که بیشتر عمر خود را در دوران انقلابها و دائماً در کنار پدرش گذرانده بود، به اشکالات و پیچیدگی امور بهخوبی واقف بوده است. در آن زمان نوعی ابهام تاریخی وجود داشت که دستگاههای دروغسازی و فربیکاری اموی هر زمان آنرا آشفتهتر میکرد تا در ظلمات این تاریکی «تفاوت دشمن و دوست را پنهان کند» و تا تمیزها و تشخیصها را از کار بیندازد.....
درگیری با معاویه
از همان ابتدای کار، امام (ع) دشمنی چون معاویه در مقابل دارد که برای مبارزه با حضرت بهانواع نیرنگهای سیاسی متمسک میشود. ما قبل از این معاویه را شناخته و بهنقش وی مخصوصاً عوامفریبیش و مهارت رذیلانهاش در واژگون جلوهدادن شخصیت علی(ع) پی بردهایم. او که از همان زمان عثمان بهدلائل مسلم تاریخی در هوای حکومت بود، اکنون که علی(ع) نیز از دنیا رفته است، بهترین فرصت را یافته و لذا با مجموعهیی از نقشههای حسابشده و بهاتکای حزب اموی که از پیش درصدد امحای آیین نو و احیای نظام تبعیضی منحط گذشته بودند، بهعمل میپردازد...
تحریف - افشاگری
در پرتو مطالب فوق و بهویژه توجه بههدف امام (ع) از کسب قدرت، باید به یکجریان افشاگری و کار توضیحی مداوم از جانب وی در برابر سیلی پیگیر از تحریفات و اکاذیب معاویه اشاره کرد. همان معاویه که بهفرمانداران خود نوشت: «... احادیث مدح عثمان همه شهرها را گرفته و موقعی که این بخشنامه بهشما میرسد، دستور دهید که مردم درباره فضائل یاران پیغمبر (ص) و زمامداران سخن بگویند، دقت کنید که هر روایتی که درباره فضلیت علی(ع) نقل شده است شما مانند آن را درباره خلفا جعل نمایید، زیرا اینکار برای من بهتر و چشم مرا روشن میکند و خوشحالتر میگردم».
قضیه لعن و نفرین علی(ع) بر سر منابر که تا زمان عمربن عبدالعزیز نیز ادامه داشت و به فرمان معاویه آغاز شده بود، که دیگر شهره عام و خاص است...