اظهار تجاهل خرمردرندانه
حسن روحانی که گویا تازه از کرهٔ مریخ به زمین پرآشوب و آن هم به وسط پاستور هبوط کرده است، با تجاهلی خرمردرندانه، در جلسهٔ ۹مرداد۹۹ دولت، پدیدههای آخوند ساختهای مانند «کوهخواری» و «جنگلخواری» را «شایعهسازی دشمن» خواند و گفت: «میگویند کوههای ما را فروختهاند، بعد روز دیگر میگویند نه وقف شده، بعد میگویند جنگلها فروخته شده و بعد میگویند نه وقف شده است.
این چه حرفی است؟ مگر میشود زمین خدا و مرتع و اقیانوس و دریا و کوه و جنگل که جزو انفال است، وقف کرد؟ مگر مال کسی است که وقف کند؟» (ابتکار. ۹مرداد۹۹)
نگرانی مردم نسبت به سرنوشت ایران
این اظهارات تجاهل روحانی تازگی ندارد. اپوزیسیوننمایی و در موضع منتقد نشستن و خود را به کوچهٔ علی چپ زدن، از ویژگیهای سردمداران حاکمیت آخوندی است. پیش و بیش از همه «مقام معظم» این تردستی شیادانه را فوت آب است؛ اما این حرفهای صد من یک غاز نمیتواند نگرانی میهندوستان و قاطبهٔ هموطنان ایرانی را نسبت به سرنوشت جگرسوز کوه و آب و دشت و دریا و جلگه و جنگل و ذخایر ملی ایران برطرف کند. آنها با چشم خود میبینند که پارههای گرانقدر میهن در حاکمیت مغولان عمامهدار قاچ به قاچ و تکه به تکه به حراج رفته و به بیگانه واگذار میشود.
«تجربههای همه تلخ» در شناخت رویکردهای این حکومت میگوید وقتی خبری در افکار عمومی رفت و آمد دارد، بیانگر آن است که فاجعهیی در شرف رخ دادن است. سریال تکذیب و انکار سردمداران نظام از قضا بیشتر به بودار بودن موضوع دامن میزند.
دستاندازی به «گنبد گیتی»
در ادامهٔ سلسله یغماگریهای حکومت نسبت به جغرافیا و تمدن ایران و واگذاری بخشهای از ایران با قراردادهای اسارتبار به بیگانگان، اکنون شاهد دستاندازی به دماوند هستیم. روند تأیید و تکذیب این موضوع از سوی حکومت نیز جای تأمل دارد و شکبرانگیز است.
اعتماد (۹مرداد۹۹) در این باره نوشته است:
«موضوع تخریب محیطزیست و دستاندازی به منابع طبیعی و تبدیل آنها به املاک شخصی و تضییع حقوق عامه دغدغه بسیاری از مردم است. برخلاف انتشار خبر آزاد شدن دماوند از وقف سرنوشت پلاکهای ۶۷، ۶۸، ۶۹، ۳۵ و ۳۷ آن منطقه نامشخص است»
این روزنامه افزوده است:
«برخی فعالان محیطزیست ایراد را از وضعیت اطلاعرسانی مسئولان میدانند و معتقدند اطلاعات ارایه شده «شفاف» نیست و «ابهامات زیادی» درباره اظهارنظرهای ضدونقیض مسئولان وجود دارد که وضعیت دماوند را همچنان در حالت نگرانکننده نگه میدارد».
کوهخواری نهادینه شده
رئیس جمهور ارتجاع در حالی خود را به کوچهٔ علی چپ میزند که رسانههای حکومتی، از مدتها پیش بهکرات در مورد «کوهخواری» مطلب نوشته و عکسهای گوناگونی از زمینخواری و کوهخواری منتشر کردهاند.
کوه خواری در نظام ولایت
مرتضی شهبازینیا، یک دکترای حقوق تخصصی و وکیل دادگستری در ایران «بخش قابل توجهی از این دستاندازیها را محصول نوعی تعامل سوداگرانه بین متنفذین و حتی بخشی از بدنه عادی مردم با دستگاههای ذیربط میداند که در بستر ناهماهنگی و نقص نظامحقوقی شکل گرفته است». (اعتماد. ۹مرداد۹۹)
معنای این اظهارات آن است که حکومت در این یغماگری دخالت مستقیم دارد و به آن جنبهٔ حقوقی نیز میبخشد. در مورد وقف دماوند نیز شاهد این رویهٔ خائنانههستیم.
این وکیل و حقوقدان در ادامه نوشته است:
«سالهاست موضوع تخریب محیطزیست و دستاندازی به منابع طبیعی و تبدیل آنها به املاک شخصی و تضییع حقوق عامه در شهرسازی، دغدغه بسیاری از مردم است. مصادیق این دستاندازیها از ویلاسازی مناطق خوش آب و هوا، تعرض به بستر و حریم رودخانهها، ساختمانسازی در مناطق غیرمجاز، برداشت بیقاعده از آبهای سطح و تحتالارضی، برداشت بیرویه و تخریب و آتشزدن جنگلها و تبدیل آنها به اراضی کشاورزی گرفته تا احداث آسمانخراشها در کوچههای باریک برخی مناطق شهری و حذف مفهومی به نام پیادهرو در مناطق گرانقیمت، چنان مشهود است که نمیتوان واقعی بودن این دغدغه بزرگ را انکار نمود».
هوشیاری و اعلام خطر مردم و مقاومت
بنابراین اظهار تجاهل حسن روحانی در مورد کوهخواری و جنگلخواری یک دجالیت و مردمفریبی رسانهیی بیش نیست. در حاکمیت دستاربندان، پیشروی در زمینهٔ بلعیدن جغرافیای ایران، حال به دماوند رسیده است. اگر به خامنهای و مافیای بیت او باشد، همانطور که پیشتر اعلام کردهاند، از میهن عزیز ما ایران جز «یک زمین سوخته» و تلی از خاکستر بر جا نخواهند گذاشت؛ اما هوشیاری مردم آگاه ایران، اطلاعرسانی سریع و نیز حضور مقاومتی بیدار و سراسری، توطئهها و خیانتهای آنها را نقش بر آب ساخته و میسازد.