پس از یکصد روز که از حملات شیمیایی عوامل خامنهای بهدختران دانشآموز در سراسر کشور میگذرد و در حالی که خشم و التهاب اجتماعی از این جنایت بهنهایت خود رسیده، خامنهای ضحاک روز دوشنبه ۱۵اسفند بهبهانهٔ روز درختکاری بهصحنه آمد و برای اولین بار دربارهٔ این جنایت بزرگ صحبت کرد.
خامنهای در اظهارات خود از این مسمومسازی با عنوان «جنایت بزرگ و غیرقابل اغماض» یاد کرد و گفت: «یک اشارهیی میخواهم بکنم بهاین مسألهٔ رایجِ این روزها که گفته میشود؛ مسمومیّت دانشآموزان اگر واقعاً دستهایی در کار باشد و افرادی، گروههایی در این زمینه دخالت داشته باشند، بایستی دستگاههای مسئول سررشتهٔ این جنایت را پیدا کنند» (تلویزیون رژیم ـ ۱۵اسفند).
در کوچک نمایی و کم اهمیت جلوه دادن این جنایت، رئیسی جلاد و دستگاه تبلیغاتی رژیم ناشیانهتر از خامنهای، روی دست او بلند شدند. تلویزیون رژیم (۱۵اسفند) در خبری که از اظهارات رئیسی پخش کرد گفت: «رئیسجمهور در مورد موضوع بدحال شدن برخی دانشآموزان، بر پیگیری این مسأله و برخورد جدی با عاملان آن تأکید کرد». در ادامهٔ خبر، رئیسی افزود: «توطئهٔ جدید دشمن برای التهابآفرینی در جامعه، تشویش اذهان عمومی و ایجاد دلهره در دانشآموزان و والدین آنها، جنایت و اقدامی ضدبشری است».
بهگفتهٔ جلاد۶۷، اولاً مسمومیتی ظاهراً در کار نیست. تنها بدحال شدن دانشآموزان است که احتمالاً ناشی از القائات روانی است. ثانیاً نه خود واقعهٔ مسموم سازی، بلکه «التهابآفرینی» پیرامون آن «توطئه و جنایت و اقدامی ضدبشری است».
اظهارات خامنهای و ژست او در اشاره بهموضوع مسمومیت، در محتوا، مشابه رئیسی است، با پیچیدگی و دجالیت غلیظتر.
نخست آنکه خلیفهٔ ارتجاع، هنگامی که پس از صد روز از تاخت و تاز مستمر عوامل تحتامرش در این حملات شیمیایی ناگزیر بهصحنه آمده، بهجای آنکه در یک سخنرانی آن را عنوان کند و یا بیانیه و اطلاعیهٔ رسمی در این باره صادر کند و برای متوقف کردن و تعقیب و پیگرد عوامل و مسببان آن، دستور بدهد؛ در حاشیهٔ درختکاری و در اظهارات سرپایی، در این باره اظهارنظر میکند و با اما و اگر و ابراز تردید، آن را کماهمیت جلوه میدهد.
این بازی دجالگرانه خامنهای و نحوه ورود او بهمسألهٔ مسمومیت، عیناً مشابه ورود او بهمسألهٔ کرونا در ۱۳ اسفند۹۸ است. آنجا هم خامنهای در حاشیهٔ درختکاری گفت: «امروز میخواهم راجع بهمسألهٔ جاری کشور یعنی بیماری شایعی که در کشور هست چند جمله عرض بکنم... این بلا بهنظر ما بلای آنچنان بزرگی نیست... من نمیخواهم مسألهٔ را خیلی کوچک بگیرم، اما خیلی هم بزرگش نکنیم... این میتواند یک دستاورد باشد. اگر این دستآوردها را داشته باشیم، بلا برای ما تبدیل میشود بهنعمت، تهدید تبدیل میشود بهفرصت».
دیدیم که خامنهای از بلای کرونا، چگونه برای رژیمش نعمت و فرصت بقا خرید و جامعه را زیر آوار داغ و درد ۵۵۰هزار کشتهٔ کرونا قفل و زمینگیر کرد و دو سال، قیام را بهعقب انداخت. اکنون هم همان سناریو با بیش و کمی اختلاف در حال اجراست.
رژیم و دستگاه تبلیغاتی آن طی سه ماه گذشته با انواع دجالگریها، از انکار و تکذیب تا شیطنت دانشآموزان، تا جنگ روانی خواندن آن و نسبت دادن بهدشمنان در آن سوی مرزها و بهخصوص در هفتههای اخیر با پر رنگتر کردن فلش اتهام بهجانب مجاهدین، با یک تیر چند نشان بزنند، هم جامعه را با فشار روانی زمینگیر کنند و بهخصوص موتور قیام را که در آن زنان و دختران دلیر نقش پیشتاز را داشتند خاموش کنند؛ بحران معیشت و وضعیت فاجعهبار اقتصادی را تحتالشعاع قرار دهند؛ مجاهدین و مقاومت سازمانیافته و کانونهای شورشی را عامل این جنایت معرفی کنند. اما این تبلیغات آنقدر رسوا بود که خبرگزاری سپاه پاسداران خودش آنها را پس گرفت و نوشت: «هر چند عدهیی مسمومیتها را به نیروهای خارج از کشور و از جمله منافقین منتسب میکنند اما با توجه به گستردگی جغرافیایی و نبود تشکیلات منسجم و باقی نگذاشتن ردپا در این ماجرا، به نظر میرسد این ادعا نمیتواند چندان جدی باشد». از همین رو سرکردگان نظام ناگزیر شدند آدرس دشمنان دیگر نظام و عوامل خودسر را بیشتر مطرح کنند و خامنهای هم گفت: «اگر واقعاً دستهایی در کار باشد و افرادی، گروههایی در این زمینه دخالت داشته باشند، بایستی دستگاههای مسئول سررشتهٔ این جنایت را پیدا کنند».
اما این شیوه نیز لو رفته است. گروههای خودسر در دیکتاتوری مطلقهٔ ولایت فقیه، یک یاوه است. جریانی با این ابعاد و گستردگی جز کار سپاه و بسیج نمیتواند باشد. نیروهایی کارکشته در جنگ شیمیایی که بهمنابع عظیمی از گاز سمی در سراسر کشور دسترسی داشته باشند. اینها نیز جز با دستور شخص خامنهای یا دستکم اطلاع و رضایت او، قادر بهارتکاب چنین جنایت دامنهداری نمیبودند. وانگهی اگر خامنهای و سردمداران رژیم راست میگویند و دخالتی در این جنایت ندارند، همچنانکه سخنگوی مجاهدین گفت: «بهیک دادگاه بینالمللی بیایند، یا لااقل یک هیأت حقیقتیاب بینالمللی در مورد مسمومیتها را با حضور نمایندگان مجاهدین بپذیرند. در غیراین صورت کماکان در انتظار آتش کانونهای شورشی باشند».